بیا مهدی شب هجران سحر کن

سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن
هر کوفی بدون دلیل موجه در کربلا حاضر نشد مورد لعن خودمان در زیارت عاشورا قرار گرفته
فردا تهران کربلاست و میدان انقلاب گودال قتلگاه
انشاء الله بی بی همان طور برای پسرش به کربلا آمد با چادر خاکی برای یاری پیروان حسینش به وعده گاه بیاید تا دشمنان بدانند که ما بی صاحب و یتیم نیستیم
ظهر عاشورای ۱۴۳۱ امام حسین(ع) را بار دیگر در تهران به بالای نی کشیدند و بدن صدچاکش را به ضرب تازینه توهین گرفته و به زیر پای تفکرهای منافقانه قشری نا مسلمان کشیدند
وعده گاه مان چهار شنبه ساعت ۱۵ میدان انقلاب
ثابت میکنیم که اباعبدالله الحسین(ع) دیگر غریب و مظلوم نیست
به اطلاع کلیه برادران و خواهران میرساند ...
جنبش لجن و کثیف سبز اموی به طور متمرکز و سازمانیافته با دفتر آیت الله العظمی نوری همدانی تماس گرفته و اقدام به توهین به مقام این مرجع عالیقدر می نمایند . لذا از کلیه امت حذب الله تقاضا میشود تا ضمن حفظ بصیرت برای طول عمر ایشان و نابودی منافقان دعا نمایند .
چكيده
در اين مقاله بر آن شدهايم تا «عرفان» را از ديدگاه استاد شهيد مطهري بررسي كرده، به تبيين نگرشها وگرايشهاي عرفاني او بپردازيم؛ چه اينكه استاد، عرفان را از نوع شناخت شهودي و مبتني بر سير و سلوك عملي دانسته تا انسانِ عارفِ سالك، از مرحله «فهميدن» به منزل «رسيدن و ديدن» تكامل يافته، به مقام توحيد درمراتب گوناگون نائل شود كه عرفان را با توحيد ناب و انسان كامل نسبتي تام و تمام خواهد بود و در اين جهت برخيازاصول عرفاني از وحدت شخصي وجود، سلوك و شهود، رياضت و عشق و محبّت بررسي شده و استاد، مقوله«وحدت وجود» را در مقام تصوّر و تصديق از نوع سهل و ممتنع دانسته، معتقد است: بسيار اندكند كساني كه بهحقيقت معنا و ماهيت آن ميپردازند.
بعضي از انسانها روحشان در حجاب است، حقايق را نميبينند، مانند حيوانات فقط ظاهر دنيا را ميبينند. خداي تعالي در قرآن ميفرمايد: يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَاآنها ظاهري از زندگي دنيا را ميبينند و بيشتر از آن، چيزي به فهم و قلبشان وارد نشده است و در ادامه همين آيه خداي تعالي در قرآن ميفرمايد: وَهُمْ عَنْ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»:«و آنها از آخرت حقيقتاً غافل هستند، و به تعبير ديگري خداي تعالي ميفرمايد: وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ»خداوند پردهاي جلوي رويش و پردهاي از پشت سرش انداخته البته پرده مَثَلي است براي نديدن كه حقيقت را نبينند». يعني همان بي ميلي و بي محبتي آنها نسبت به پيام الهي و بي اعتنايي به سخن انبيا(عليهمالسلام)، پردهاي است كه به دست خود آنها، جلوي فهم آنها را گرفته است كه: «فهم لايبصرون»؛ «حقيقت را نميبينند و نميفهمند».
در تاريخ تولد حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام بين علماي اماميه اختلاف وجود دارد . ولي آنچه مشهور است ايشان در يازدهم ذيقعده سال 148 هجري درمدينه متولد شدند.
مادر اين بزرگوار نقل کرده است که چون فرزند خود را حامله شدم به هيچ وجه سنگيني حمل در خود احساس نمي کردم ، وچون به خواب مي رفتم صداي تسبيح و تحليل ازشکم خود مي شنيدم وگاهي وحشت زده مي شدم وچون بيدار مي گشتم صدايي نمي شنيدم . موقعي که فرزندم متولد شد دستهاي خود را به زمين گذاشت و سرخود را به آسمان بلند کرد ، لبهاي ايشان حرکت مي کرد وسخني مي گفتند که من نمي فهميدم. درهمان ساعت امام هفتم عليه السلام نزد من آمدند وفرمودند : « اي نجمه گوارا باد تو را کرامت پروردگار.» سپس فرزند خود را درجامعه سفيدي پيچيدم وبه آن حضرت دادم ، ايشان در گوش راستش اذان ، ودرگوش چپش اقامه گفتند، وبعد ازآن آب فرات طلبيدند وبا آن آب کام او را برداشتند ، بعد به دست من دادند وفرمودند :« بگير فرزندت را ، که خليفه خداست درروي زمين وحجت اوست بعد ازمن »1
بعضي از انسانها روحشان در حجاب است، حقايق را نميبينند، مانند حيوانات فقط ظاهر دنيا را ميبينند. خداي تعالي در قرآن ميفرمايد: يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَاآنها ظاهري از زندگي دنيا را ميبينند و بيشتر از آن، چيزي به فهم و قلبشان وارد نشده است و در ادامه همين آيه خداي تعالي در قرآن ميفرمايد: وَهُمْ عَنْ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»:«و آنها از آخرت حقيقتاً غافل هستند، و به تعبير ديگري خداي تعالي ميفرمايد: وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ»خداوند پردهاي جلوي رويش و پردهاي از پشت سرش انداخته البته پرده مَثَلي است براي نديدن كه حقيقت را نبينند». يعني همان بي ميلي و بي محبتي آنها نسبت به پيام الهي و بي اعتنايي به سخن انبيا(عليهمالسلام)، پردهاي است كه به دست خود آنها، جلوي فهم آنها را گرفته است كه: «فهم لايبصرون»؛ «حقيقت را نميبينند و نميفهمند».
اولين چيزي كه براي روندگان راه حقيقت و در مسير حركت به سوي خدا پيش ميآيد، اين است كه در اثر ايمان به پروردگار و كنار گذاشتن چيزي كه دلخواه انسان است و خدا آن را نميخواهد، فهم قلبي انسان، به همان مقداري كه انسان از خواستههاي دل گذشت ميكند، به حقايق باز ميشود و حقايق را به تدريج ميفهمد. به يك معناي دقيقتر، ميگويند حقايق برايش كشف ميشود؛ يعني آن بينايي و بصيرتي كه قبل از ترك گناهان نداشت، پس از آنكه در اثر ايمان به پروردگار، خواستههاي نفساني را ترك كرد، يك فهم ديگري پيدا ميكند و به تدريج حقايق برايش روشن ميشود.
كسي كه از عمق قلبش خدا را شناخته، به سوي خدا حركت ميكند، و با تمام وجود به سوي خدا بر ميگردد و وقتي چنين شد اين حالت را پيدا ميكند؛ چون نميشود انسان قلبش متوجه خدا بشود، اما به سوي او حركت نكند و اعمال و رفتارش خدايي و خداپسندانه نشود، و آنگاه حقايق معنوي به قلبش باز نشود و هر روز حقايق جديدي از آيات قرآن نفهمد؛ مثل رانندهاي كه در جاده حركت ميكند، هرچه جلوتر ميرود مناظر جديدتري ميبيند، لذا سالك الي الله هرچه بيشتر به سوي خدا ميرود حقايق بيشتري برايش كشف ميشود و پردههاي بيشتري از جلوي چشمش كنار ميرود.
البته من نميخواهم كلمه "مكاشفه" را زياد به كار ببرم، زيرا از اين كلمه افراد نا اهل سوء استفاده ميكنند. اما مطلبي كه توضيح دادم همان مكاشفه است و اين توضيحات را دادم تا فكر نكنيد هر كس بين خواب و بيداري صحنهاي و مطلبي را ديد، اين مكاشفه است و كسي كه آن را ديده اهل معنويت است؛ نه! مكاشفه حقيقي آن است كه انسان در اثر ايمان به پروردگار و عمل صالح، به خدا نزديك ميشود و خداوند متعال هم حقايقي را به او، چه در خواب و چه در بيداري، و چه در بين خواب و بيداري، ميفهماند و اين فهماندن طوري است كه انسان تقوايش بيشتر ميشود و از غفلت دور ميشود.
مكاشفه اميرالمؤمنين علي(عليهالسلام)
يك نمونه از اين مكاشفه، در حد اعلاي آن، از اميرالمؤمنين، علي(عليهالسلام) نقل شده است البته براي تعليم به ما، نه در حد و مقام آن حضرت كه ميفرمايد: من يك شب در يكي از باغهاي فدك بيل دستم بود، ميخواستم زمين را بيل بزنم، يك وقت ديدم يك خانم بسيار زيبا، كه من فكر كردم او "بنت عامر"، زيباترين زن قريش است، به من پيشنهاد كرد بيا با من ازدواج كن، تا تمام گنجهاي زمين را در اختيارت بگذارم، كه ديگر بيل نزني. گفتم: تو كي هستي.
گفت: من دنيا هستم.

- يکى از بزرگترين معجزات
پديده بى نظيرى که در قرآن وجود دارد، در هيچ کتاب نوشته دست بشر يافت نميشود. هر يک از عناصر قرآن داراى ترکيبى است رياضى: سوره ها، آيات، لغات، تعداد حروف، تعداد کلمات هم خانواده، تعداد و انواع اسم هاى الهى، طرز نوشتن بعضى لغات، عدم وجود يا تغيير عمدى بعضى حروف در بعضى لغات و بسيارى از عوامل ديگر قرآن بغير از محتوياتش، همگى داراى ترکيبى خاص هستند. سيستم رياضى قرآن دو جنبه مهم دارد: (۱) انشاء رياضى، و(۲) ساختمان رياضى قرآن که شامل شماره سوره ها و آيات است. بخاطر اين کد رياضى جامع، کوچگترين تغيير در متن يا ساختمان ترکيبى قرآن، بلافاصله آشکار ميشود.
بسادگى قابل درک
غير قابل تقليد
براى اولين بار در تاريخ، ما کتابى داريم با اثبات نويسندگى الهى_ ترکيب رياضى ماوراء انسانى.
خوانندگان اين کتاب به آسانى ميتوانند معجزه رياضى قرآن را بررسى کنند. کلمه خدا (الله) در سراسر قرآن با حروف بزرگ و پر رنگ نوشته شده است. در گوشه سمت چپ پايين هر صفحه، مجموع تعداد دفعاتى که کلمه ''خدا'' از ابتداى قرآن تا آن صفحه تکرار شده است، نوشته شده. شماره نوشته شده در گوشه سمت راست پايين صفحه، مجموع شماره آياتى است که کلمه ''خدا'' در آنها تکرار شده است. آخرين صفحه کتاب، يعنى صفحه ۶۰۴، جمع کل تعدد تکرار کلمه ''خدا'' را در قرآن نشان ميدهد که ۲۶۹۸ مرتبه است، يا ۱۴۲۱۹. مجموع شماره آياتى که دارى کلمه ''خدا'' است، ميشود ۱۱۸۱۲۳، اين عدد هم بر ۱۹ قابل قسمت است: (۱۱۸۱۲۳=۱۹۶۲۱۷).
عدد نوزده مخرج مشترک سراسر سيتم رياضى قرآن است.
اين پديده بتنهايى اثبات غير قابل تقليدى است که نشان ميدهد قرآن پيغام خدا است به دنيا. هيچ بشرى نميتوانسته حساب ۲۶۹۸ تکرار کلمه ''خدا'' و تعداد شماره آياتى را که کلمه ''خدا'' در آنها تکرار شده است، داشته باشد. اين پديده خصوصا غير ممکن است وقتيکه در نضر داشته باشيم (۱) که قرآن در زمان جهالت و نادانى آشکار شد، و (۲) سوره ها و آيات وحى شده از نظر زمان و مکان وحى با هم فاصله بسيارى داشتند. ترتيبى که سوره ها و آيات در ابتدا فرستاده شد، بکلى با آخرين ترتيب قرار گرفتن شان (ضميمه ۲۳) فرق داشت. اما، سيستم رياضى قرآن تنها به کلمه ''خدا'' محدود نيست؛ بلمه بسيار گستره، بسيار پيچيده، و کاملا جامع است.
حقايق ساده
مانند خود قرآن، کد رياضى قرآن از بسيار ساده تا بسيار مشگل تغيير ميکند. حقايق ساده مشاهداتى است که بدون هيچ وسايلى ميتوان آنها را بررسى کرد. حقايق پيچيده به کمک ماشين حساب يا کامپيوتر قابل رويت است. بررسى حقايق زير به هيچ وسيله اى احتياح ندارد، اما خواهشمند است بخاطر داشته باشيد که همه اينها به متن عربى اصلى اشاره دارد:
۱. اولين آيه (۱:۱)، معروف به ''بسم الله، شامل......................۱۹ حرف است.
۲. قرآن داراى ۱۱۴ سوره است که ميشود................................۱۹۶ .
۳. مجموع آيات در قرآن ۶۳۴۶ است که ميشود......................۱۹۲۳۴ .
[۶۲۳۴ آيه شماره گذارى شده است و ۱۱۲ آيه (بسم الله) شماره گذارى نشده است که ميشود ۶۲۳۴ =۱۱۲+۶۲۳۴] توجه کنيد که ۶+۴+۳+۶ ميشود...........۱۹ .
۴. بسم الله ۱۱۴ مرتبه تکرار شده است، با وجود غيبت مرموز آن در سوره ۹ (درسوره ۲۷ دو بار تکرار شده است ) و ۱۱۴ = ..................................۱۹۶ .
۵. از غيبت بسم الله در سوره ۹ تا بسم الله اضافى در سوره ۲۷، دقيقا.......... ۱۹ سوره است.
۶. مجموع شماره سوره ها از ۹ تا ۲۷ (۲۷+۲۶+......+۱۲+۱۱+۱۰+۹) = ۳۴۲ يا ............۱۹۱۸.
۷. اين مجموع (۳۴۲) همچنين مساوى است با مجموع کلمات بين دو بسم الله سوره ۲۷، و ۳۴۲ =.................................۱۹۱۸.
۸. اولين آيات معروفى که اول وحى شد (۵-۱:۹۶) شامل ...........۱۹ کلمه است.
۹. اين اولين وحى ۱۰ کلمه اى، داراى ۷۶ حرف است ..................۱۹ ۴.
۱۰. سوره ۹۶ که از نظر ترتيب زمانى اولين سوره است، داراى ..........۱۹ آيه است.
۱۱. اين اولين سوره از نظر ترتيب زمانى، از آخر قرآن ...............۱۹ همين است.
۱۲. سوره ۹۶ شامل ۳۰۴ حرف عربى است، و ۳۰۴ ميشود............۱۹۱۶.
۱۳. آخرين سوره فرستاده شده(سوره ۱۱۰) شامل................۱۹ کلمه است.
۱۴. اولين آيه از آخرين سوره وحى شده (۱:۱۱۰) شامل ........۱۹ حرف است.
۱۵. ۱۴ حرف مختلف عربى، ۱۴ ''پاراف قرآنى'' مختلف (مانند ا . ل. م، از ۲:۱) را تشکيل ميدهند که در ابتداى ۲۹ سوره قرار دارند. مجموع اين اعداد ميشود ۱۴+۱۴+۲۹=۵۷ يا ۱۹۳.
۱۶. مجموع ۲۹ سوره اى که ''پارافهاى قرآن'' در آنها آمده است ميشود:
۸۲۲=۶۸+۵۰+..........+۷+۳+۲، و ۸۲۲+۱۴ (۱۴ مجموعه پارافها) ميشود ۸۳۶، يا ۱۹۴۴.
۱۷. بين اولين سوره پاراف دار(۲) و آخرين سوره پاراف دار (۶۸)، ۳۸ سوره بدون پاراف وجود دارد.........................۱۹۳۸.
۱۸. بين اولين و آخرين سوره هاى پاراف دار...................۱۹ مجموعه پاراف دار و بدون پاراف وجود دارد.
۱۹. ۳۰ عدد مختلف در قرآن تکرار شده است: ۱،۲،۳،۴،۵،۶،۷،۸،۹،۱۰،۱۱،۱۲، ۱۹،۲۰،۳۰،۴۰،۵۰،۶۰،۷۰،۸۰، ۹۹،۱۰۰،۲۰۰،۳۰۰،۱۰۰۰،۲۰۰۰،۳۰۰۰،۵۰۰۰،۵۰۰۰۰، ۱۰۰۰۰۰، مجموع اين اعداد ميشود ۱۶۲۱۴۶، که ميشود ......۱۹۸۵۳۴.
اين خلاصه فشرده اى بود از معجزات ساده.
- سياهپوشي :
از نظر فقهي پوشيدن لباس سياه مکروه است ولي در عزاداري امام حسين (عليه السلام ) وائمه معصومين (عليهم السلام ) استثناء شده است زيرا اين کار نشانه حزن و اندوه و نمودار شعائر و حماسه ها است .
2- تسليت گويي :
اصل تسليت گفتن در شرايط مصيبت و اندوهي که بر کسي وارد شده در اسلام مستحب است.
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) : هرکس مصيبت ديده اي را تسليت گويد ، پاداشي همانند او دارد.
(سفينةالبحار، ج2، ص188 )
* اين سنت در بين شيعيان رايج است و با جمله « اَعظَمَ اللهُ اُجُورَکُم » همديگر را تسليت مي دهند.
* امام باقر (عليه السلام ) : وقتي شيعيان به هم مي رسند در مصيبت ابا عبدالله (عليه السلام )اين جمله را تکرار نمايند : « اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَين (عليه السلام ) وَ جَعَلَنا وَ اِياکُم مِنَ الطالبينَ بثاره مع وَليهِ الاِمام المَهدي مِن الِ مُحَمَدٍ عليهمُ السَلامُ.» خداوند اجر ما را به سوگواري و عزاداري بر امام حسين (عليه السلام ) بيفزايد و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولي خود امام مهدي از آل محمد (عليهم السلام ) قرار بدهد .
(مستدرک الوسايل،ج2،ص216)
3- تعطيلي کار در روز عاشورا :
امام صادق (عليه السلام ) : کسي که روز عاشورا را تعطيل کند ، يعني عقب کسب و کارش نرود و به کوري چشم بني اميه که روز عاشورا را متبرک مي دانستند، اگر کسي براي معيشت روزانه اش هم فعاليتي نکند، خداوند حوائج دنيا و آخرتش را بر آورد و کسي که روز عاشورا روز حزن و اندوه او باشد، در عوض فرداي قيامت که براي همه روز هول و ترس است براي او روز شادي خواهد بود.
(امالي شيخ صدوق ، ص129)
4- زيارت و زيارت خواني :
علقمة بن حضرمي از امام باقر (عليه السلام ) در خواست نمود که مرا دعايي تعليم بفرما که از راه نزديک يا دور و از خانه ام در اين روز (روز عاشورا ) بخوانم .
امام فرمودند : اي علقمه ! هرگاه خواستي (دعا بخواني ) دو رکعت نماز بخوان بعد از آن اين زيارت (عاشورا ) را بخوان .
پس اگر تو اين زيارت را بخواني ، دعا کرده اي به آنچه که ، ملائکه براي زائر حسين (عليه السلام ) دعا مي کنند و خداوند صد هزار هزار درجه براي تو بنويسد و مثل کسي هستي که با حسين (عليه السلام ) شهيد شده باشد تا مشارکت کني ايشان را در درجات ايشان و شناخته نشوي مگر در جمله شهيداني که شهيد شده اند با آن حضرت و نوشته شود براي تو ثواب زيارت هر پيغمبري و رسولي و ثواب زيارت هر که زيارت کرده حسين (عليه السلام ) را از روزي که شهيد شده است .
(مصباح المتهجد ، ص714)
[اگر مي توانيد زيارت عاشوراي معروفه را با صد لعن و صد سلام بخوانيد و اگر وقت نداريد براي صد لعن و صد سلام ، زيارت عاشوراي غير معروفه را که در اجر و ثواب با زيارت معروفه يکسان است ، هر روز بخوانيد. (هر دو زيارت در مفاتيح الجنان هست.)]
5 - تباکي و گريستن :
در حديث قدسي آمده که خداوند به حضرت موسي (عليه السلام) فرموند : اي موسي ! هر يک از بندگانم در زمان شهادت فرزند مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) (روز عاشورا) گريه کند يا حالت گريه به خود بگيرد و بر مصيبت سبط پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) تعزيت گويد همواره در بهشت خواهد بود. (مستدرک سفينه البحار، ج7، ص235)
6- برگزاري مجالس عزاداري :
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : مجلس گرفتن شما را من دوست مي دارم . در مجالس خود « امر ما را » زنده بداريد . خداوند رحمت کند کسي که امر ما را زنده بدارد. (وسايل الشيعه، ج10، ص235)
7 – نماز جماعت ظهر عاشورا :
سيد الشهداء و ياران با وفاي او همه کشته راه نماز شدند.از اين رو در زيار ت مطلقه امام حسين خطاب به امام
مي گوييم : اشهد انک قد اقمت الصلاة و اتيت الزکاة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر .
1 تا 7 – سوگنامه عاشورا ، ص 80- 67
8 - بايد مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن و نوشيدن و حتّى خوابيدن و گفتن بدست مىآيد ترك نموده ( مگر آن كه لازم باشد ) و ديدار با برادران دينى را ترك كرده و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهد.و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است .
* امام صادق (عليه السلام) : در روز (عاشورا) از کارهاي لذتبخش دوري شود و آداب و سنن سوگواري بر پا گردد و تا زوال خورشيد از خوردن و آشاميدن خودداري شود و بعد از آن همان غذايي خورده شود که سوگوارن مي خورند.
(ميزان الحکمه ، ج8 ، ص3783)
[ يکي از علما مي فرمودند : از روز 7 محرم که آب را بر امام حسين (عليه السلام) بستند تا روز عاشورا سعي کنيد آب نياشاميد، نوشيدني هاي ديگر بياشاميد ولي به احترام آقا و اهل بيتش آب نياشاميد. ]
9- رعايت اخلاص:
عزاداري را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعى كنيم اين كارها را با نيتى خالص و براى رضاى خدا انجام داده و در خلوص خود نيز صادق باشيم. زيرا كار كوچكى كه با نيت خالصانه و صادقانه همراه باشد بهتر از كارهاى زيادى است كه خلوص و صداقت در آن نباشد ، حتى اگر چندين هزار برابر باشد. و اين مطلب بخوبى از عبادتهاى حضرت آدم عليه السّلام و شيطان فهميده مىشود ، زيرا عبادتهاى چندين هزار ساله شيطان او را از جاودانگى در آتش نجات نداد ولى يك توبه حضرت آدم عليه السّلام باعث بخشش خطا و برگزيدن او شد.
در هنگام انجام اعمال نيز بايد مواظب باشد كه رياء و دوستىِ ستايش مردم در نيت او وارد نشود.
10- در آخر روز عاشورا زيارت تسليت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلى ...اصلاح حال و پذيرش عزادارى را [ از خداوند] خواسته و از كوتاهى خود معذرت بخواهد. 8 تا10 – ترجمه المراقبات ، ص53 – 47
ستمداد:
محضر مبارک حضرت آيتالله العظمي جناب آقاي طباطبايي
سلام عليکم و رحمةالله و برکاته
جواني هستم 22ساله، که تنها ممکن است شما باشيد که به اين سوال من پاسخ گوييد. در محيط و شرايطي زندگي ميکنم که هواي نفس و آمال بر من تسلط فراوان دارند و مرا اسير خود ساختهاند و سبب باز ماندن من از حرکت به سوي الله شدهاند. درخواستي که از شما دارم اين است که بفرماييد بدانم به چه اعمالي دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و اين طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ لطفاً نصيحت نميخواهم، بلکه دستورات عملي براي پيروزي لازم دارم.
دستگيري:
جوابي كه حضرت آيت الله در پشت همان نامه مرقوم كردند:
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
براي موفق شدن و رسيدن به منظوري که در پشت ورقه مرقوم داشتهايد لازم است همتي بر آورده و توبه نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازيد.
به اين نحو که:
هر روزه طرف صبح که از خواب بيدار ميشويد، قصد جدي کنيد که هر عملي پيش آيد، رضاي خدا- عَزَّ اسْمُهُ- را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاري که ميخواهيد انجام دهيد، نفع آخرت را منظور خواهيد داشت، به طوري که اگر نفع اخروي نداشته باشد، انجام نخواهيد داد، هر چه باشد. و همين حال را تا شب، وقت خواب، ادامه خواهيد داد.
وقت خواب، چهار- پنج دقيقهاي در کارهايي که روز انجام دادهايد، فکر کرده و يکي يکي از نظر خواهيد گذرانيد، هر کدام مطابق رضاي خدا انجام يافته، شکر کنيدو هر کدام، تخلف شده استغفار کنيد و اين رَويه را هر روز ادامه دهيد.
اين روش اگر چه در بادي حال[اولِ كار]، سخت و در ذائقه نفس تلخ ميباشد، ولي کليد نجات و رستگاري است.
و هر شب، پيش از خواب توانستيد سُوَر مُسبِّحات [سورههايي كه با تسبيح خداوند آغاز ميشوند] يعني: "سورههاي حديد و حشر و صف و جمعه و تغابن" را بخوانيد و اگر نتوانستيد، تنها "سوره حشر" را بخوانيد و پس از بيست روز از حال اشتغال،حالات خود را براي بنده در نامه بنويسيد. انشاءالله موفق خواهيد بود.
محمد حسين طباطبايي
چگونه توصيف كنم سر منزلى را كه ابتداى آن سختى و مشقت است،و پايان آن فناو نيستى، در حلال آن حساب است و در حرامش عقاب،ثروتمندش فريب مىخورد،وفقير و گدايش محزون مىگردد چه بسيار كسانى كه به دنبالش بدوند و به آن نرسند،و چهبسيار كسانى كه رهايش سازند و به آنها روى آورد،هر كس با چشم بصيرت و عبرت بهآن بنگرد به او بصيرت و بينائى بخشد؟و آن كس كه چشمش به دنبال آن باشد و فريفته آنگردد از ديدن حقايق نابينايش كند!.[1]سيد رضى مىگويد:
اگر خوب در اين جمله امام(ع)«و من ابصر بها بصرته»(كسى كه با چشم بصيرتبه آن بنگرد بينايش كند)تامل شود،در آن معنى شگفتآور و مقصود ژرفى يافتخواهدشد كه به پايانش نتوان رسيد مخصوصا اگر جمله«من ابصر اليها اعمته»(كسى كه منتهىآرزوى خود را دنيا قرار دهد كورش خواهد كرد)كنار جمله بالا گذارده شود،در اينصورتبه خوبى فرق واضحى بين آن دو يافتخواهد شد،فرقى روشن،شگفتانگيزو آشكار!
خطبه ي 82نهج البلاغه
پنجاه صفت از مومن در کلام امام صادق (ع) :«ابو سليمان حلواني» از حضرت امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود:
صفت مومن نيرومندي است در دين، و احتياط است در نرمش، و ايمان است در باور و يقين، و حرص و علاقه شديد در فهم و فقه، و نشاط و جديّت در هدايت، و نيكي در پايداري و استقامت، و چشم پوشي و خودداري هنگام شهوت و هوس، و دانش در حلم و بردباري، و شكرگزاري در مدارا، و بخشندگي در حقّ، و ميانه روي در غني و بي نيازي، و آراستگي در فقر و بي چيزي، و گذشت در نيرومندي، و طاعت و بندگي در خيرخواهي، و پارسائي در خواهش و ميل، و رغبت شديد در جهاد، و نماز در گرفتاري، و شكيبائي در سختي، و در سختي ها بامتانت، و در ناخوشايندي ها شكيبا، و در رفاه و خوشي ها شكرگزار است؛ غيبت نمي كند، و تكبّر نمي ورزد، و تعدّي و تجاوز نمي نمايد و اگر بر او تعدّي و ستمي شود شكيبائي مي كند، و از خويشاوند نمي بُرد، و سست و ضعيف، و سخت دل و خشن و بدخُلق نيست، نگاهش از كنترل او خارج نمي شود، و شكمش او را به رسوائي نمي كشاند، و عورتش بر او چيره نمي گردد، و به مردم حسد نمي ورزد، و سستي نمي كند، و تبذير و تلف و اسراف و زياده روي نمي نمايد، بلكه ميانه روي مي كند، و به ستمديده ياري و به مستمندان مهرباني مي نمايد، نَفسش از او در زحمت و مردم از او در راحت هستند، در جاه دنيا رغبت و از رنج آن بي تابي نمي كند؛ مردم كاري و مهمّي دارند (دنيا) كه به آن روي آورده اند و او مهّم ديگري دارد (دين و آخرت) كه او را به خود مشغول ساخته است؛ در حلم و بردباريش نقصاني و در راي و انديشه اش سستي و در دينش تباهي ديده نمي شود؛ كسي را كه با او مشورت نمايد راهنمائي مي كند، و هركس را كه به او كمك كند ياري مي نمايد، از باطل و فحش و جهالت مي ترسد و مي گريزد؛ و اينهاست صفت مومن.
آيت الله محمدرضا توسلي، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، صبح امروز درگذشت. مجيد انصاري در گفت و گو با خبرنگار سياسي ايرنا، درگذشت آيت الله توسلي را تاييد كرد. آيت الله توسلي رييس دفتر حضرت امام خميني (ره)، يكي از نامزدهاي مياندورهاي دوره چهارم مجلس خبرگان رهبري بود. خبرگزاري جمهوري اسلامي درگذشت آيت الله توسلي را تسليت مي گويد.
| چيستي و ضرورت دين |
| الف: چيستي دين واژة دين در لغت كاربردهاي مختلفي دارد برخي از كاربردهاي آن كه در فرهنگهاي لغت عربي ذكر شده است، عبارتند از: جزا و مكافات، حساب و بررسي، اطاعت و انقياد، ملت و آيين، روش و عادت، چيرگي و برتري، تدبير امور، و آنچه وسيلة پرستش خداوند است.[1] به گفتة بعضي از پژوهشگران، واژة دين در ادبيات عرب قبل از اسلام در معاني اطاعت، طريقه و آيين، مكافات و جزا به كار رفته است.[2]در هر حال واژة دين در قرآن كريم در معاني زير به كار رفته است: 1. مكافات و جزا: «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»[3] «أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ»[4] 2. تسليم و انقياد: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»[5] «أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[6] 3. توحيد و يگانه پرستي: «قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ»[7] «أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى»[8] 4. هر گونه پرستش (خواه پرستش خداي يكتا باشد، يا پرستش غير خدا): «لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ»[9] 5. هر گونه قانون و دستورالعمل زندگي: «ما كانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ»[10] 6. احكام و قوانين اسلامي: «فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ»[11] «وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ»[12] تعريف دين جامعهشناسان دين، فيلسوفان دين و متكلمان براي دين تعاريف گوناگوني ذكر نمودهاند، كه اين كتاب گنجايش بررسي آنها را ندارد.[13] در هر حال، به طور اجمال ميتوان گفت: دين مورد نظر ما عبارت است از: «مجموعة معارف و احكام الهي كه از طرف خداوند براي هدايت بشر مقرر گرديده است» و از مطالعة قرآن كريم و روايات اسلامي به روشني به دست ميآيد كه در طول تاريخ بشر پنج دين و شريعت آسماني توسط پيامبران الهي ـ عليهم السلام ـ به بشر ابلاغ شده است كه عبارتند از: شريعت حضرت نوح، شريعت حضرت ابراهيم، شريعت حضرت موسي، شريعت حضرت عيسي، و شريعت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليهم اجمعين ـ كه آخرين شريعت آسماني است. اينك نمونههايي از تعاريف متكلمان اسلامي را از دين يادآور ميشويم: 1. ابن ميثم بحراني ـ رحمةاللهعليه ـ در تعريف اصطلاحي دين گفته است: «دين در اصطلاح و عرف شرع به شرايعي گفته ميشود كه از جانب خداوند و به واسطة پيامبران ـ عليهم السلام ـ براي بشر آورده شده است.»[14] |

در پی سئوالات مکرر پیرامون مصاحبه استاد حسین انصاریان با اخبار سیمای جمهوری اسلامی ایران که در روز پنجم محرم از شبکه اول سیما پخش شد، ایشان در پاسخ به شبهات مطرح شده در رابطه با علامات هیئات عزاداری گفت: ذات وجود این وسائل و ابزار مخالف حکمی از احکام الهی نیست و استفاده از آنها در عزاداری بعنوان وسیله و ابزار عزا بلامانع است. لکن حواشی این نوع عزاداری و دستهجات که متأسفانه اخیراً منجر به اختلاط محرم و نامحرم و بعضی امور خلاف شرع میشود، مرضی رضای اهلبیت(ع) نمیباشد و نکته مهم این است که اهلبیت(ع) در قضیه اقامه عزا برای حضرت سیدالشهداء(ع) به ذکر مصائب اتفاق افتاده آن حضرت و بکاء (گریه) بر آن حضرت تأکید داشتهاند. نوع مجالسی که اهلبیت(ع) تشکیل میدادهاند تعلیم دین توأم با ذکر مصائب و تشویق بر گریه بوده است. پسندیده است که مؤمنین در برگزاری مجالس تأسی کامل به شیوه عزاداری حضرات معصومین(ع) که در روایات نقل شده است، داشته باشند.
| فضيلت قرآن |
| در عالم هستي هيچ كتابي در فضيلت و برتري به پاية قرآن نميرسد؛ زيرا نه تنها قرآن خلاصه و عصارة تعليمات همة انبياء الهي است، بلكه از همة موجودات آفرينش برتر و والاتر است. پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين باره فرمود: القُرْآنُ اَفْضَلُ كَلِّ شَيءٍ دُونَ الله؛ فضيلت قرآن به جز خدا از همه چيز برتر و بالاتر است.[1] فضيلت قرآن از همه كتابهاي آسماني بيشتر و بالاتر است؛ زيرا كتابهاي ديگر آسماني براي برههاي از زمان و مردم خاصّي فرود آمده بود. امّا قرآن براي همة زمانها تا روز قيامت و براي همه انسانها در همه مكانها حتي براي غير انسانها مانند جنّ نازل شده و همه موظّف هستند به دستورات آن عمل كنند. قرآن بهترين كلام و هديه اوست، و نيز تكلم خدا با بشر است. انسان عاقل و فهميده به هيچ عنوان حاضر نيست بين او و قرآن فاصله بيفتد. مگر نه اين است كه گوش و چشم انسان ميخواهند لذت ببرند. چرا لذّت را با شنيدن و ديدن آيات و كلام الهي تأمين نكنند تا بخواهند از راه باطل چشم و گوش را به لذّت مادّي سرگرم كنند. اگر براي انسان، روشن و واضح شد كه قرآن، هم كلام الهي و هم تكلم خداوند با بشر است ، چرا به استقبال آن نميشتابد! اگر كسي مزاج روحي خود را با گناه مسموم كند از شهد و شيريني قرآن لذّت نميبرد. همان طور كه انسان معتادي كه مزاجش را مسموم كرده است، نميتواند از عسل لذّت ببرد و فقط از آن سمّ، لذت ميبرد لذا كسي هم كه مزاج روحي خود را مسموم كند از تلاوت قرآن لذّت نميبرد؛ چرا كه گناهان مانع ميشوند وي طعم گواراي كلام الهي را بچشد. قرآن اثر جود و بخشش الهي است كه بر قلب بهترين افراد بشر نازل شده است، و پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم در رساندن اين بخشش الهي كوتاهي نكرده، بلكه همة آن عطايا و مواهب الهي را به انسانهاي مستعد و قابل، ابلاغ كرده است. قرآن به منزلة يك تكليف محض نيست، بلكه عطاي خاص الهي است و چون آن حضرت در رساندن بخشش و بذل خداوند كوتاهي نكرده است، شما هم در پذيرش و فهميدن آن كوتاهي نورزيد. پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: قرآن در گمراهي، ماية هدايت و در نابينايي، ماية روشني و موجب بخشش لغزشها است. قرآن انسان را از نابودي حفظ ميكند و از انحراف رهايي ميبخشد، فتنهها را روشن ميسازد، آدمي را از دنيا به آخرت ميرساند، و كمال دين در آن نهفته است. هر كس از قرآن فاصله گرفت در آتش افتاده است.[2] قرآن همان قانون خدايي و ناموس آسماني است كه اصلاح دين و دنياي مردم را به عهده گرفته و سعادت جاوداني آنان را تضمين كرده است. آيات آن سرچشمة هدايت، راهنمايي و كلماتش معدن ارشاد و رحمت است. كسي كه به سعادت هميشگي علاقمند است، و سعادت و خوشبختي هر دو جهان را ميخواهد داشته باشد، بر وي لازم است كه روز و شب با قرآن تجديد عهد كرده و ارتباطش را با آن محكم و استوارتر سازد، و آياتش را به حافظة خود سپرده و با مغز و فكر خويش در آميزد تا در پرتو آن كتاب آسماني، به سوي رستگاري و سعادت جاوداني رهنمون شود. [1] . مستدرك الوسايل، ج 4، ص 236. [2] . مستدرك حاكم، ج 1، ص 571. |